شاشاکلغتنامه دهخداشاشاک . (اِ) شاشک . شارشک . شاشنگ . شوشک . تیهو. (شعوری از فرهنگ جهانگیری ). || تنبوره . (شعوری ). چارتار. (شعوری از مجمع الفرس ). رجوع به شارشک ، شاشک ، شاشنگ و شوشک شود.
شاسنگلغتنامه دهخداشاسنگ . [ س َ ] (اِ) شاشنگ . طیهوج است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به شارشک و شاشک شود.