شامیانهلغتنامه دهخداشامیانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) پوش که خیمه ٔ بزرگ سرپهن است . || سقف پهن پارچه ای و این لفظدر تکلم امروز هند هست . (فرهنگ نظام ). || سایبان و آفتاب گردان . چتر تابستانی و زمستانی . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). || سراپرده . (ناظم الاطباء) <span c
سامانۀ سامانههاsystem of systems, SOSواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای متشکل از چند سامانۀ ناهمگن که در چارچوب آن، سامانهها استقلال مدیریتی ـ عملیاتی دارند و برایند این استقلال، توسعۀ تکاملی و رفتارهای نوآیند است
شامونهلغتنامه دهخداشامونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) ده یک من و نیمی . عُشرمن و نیمی . (یادداشت مؤلف ). عشر یک من و نیم .
سامانهsystem 3واژههای مصوب فرهنگستانمجموعه یا ترکیبی از اجزا یا قطعات و وسایل که در قالبی یکپارچه برای تحقق هدفی خاص با هم کار میکنند * سامانه در برخی ترکیبات بهصورت «سامان» مخفف شده است.
شمیانهلغتنامه دهخداشمیانه . [ ش َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ) شامیانه . (ناظم الاطباء). رجوع به شامیانه شود.
سایبانفرهنگ مترادف و متضاد۱. آفتابگردان، سایهپوش، سایهگاه، آلاچیق، سایهبان، سایهوان، شامیانه، چتر، سایهپوش، سایهگاه، عرش، نش ۲. چادر، شامیانه، سراپرده، خیمه