شانزدهلغتنامه دهخداشانزده . [ دَه ] (عدد، اِ) عدد مرکب از دو عدد اصلی شش و ده و آن مابین پانزده و هفده قرار دارد و دو برابر هشت باشد. لفظ مذکور محرف ششده است ودر پهلوی هم به شاجده محرف شده . (از فرهنگ نظام ).
شانزده یکلغتنامه دهخداشانزده یک . [ دَه ْ ی َ / ی ِ ] (عدد کسری ، اِ مرکب ) عدد کسری است . یک حصه از شانزده حصه ٔ چیزی . یک شانزدهم : و شانزده یک از وجه و اصلی سرکار خاصه شریفه در وجه (ب ) معیرالملک از قدیم الایام الی الاَّن مقرر و مستمر اس
موتور شانزدهسوپاپsixteen valve engineواژههای مصوب فرهنگستانموتور درونسوز چهارسیلندری که هریک از سیلندرهای آن دو سوپاپ هوا و دو سوپاپ دود دارد و درنتیجه، در قیاس با موتور دوسوپاپ، بازده بیشتری دارد
پرسشنامة شانزدهعاملی شخصیتSixteen Personality Factor Questionnaire, 16PFواژههای مصوب فرهنگستانپرسشنامهای که کتِل برای سنجش شخصیت براساس شانزده عامل تنظیم کرده است
شانزدهمینلغتنامه دهخداشانزدهمین . [ دَ هَُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ، اِ) در مرحله ٔ شانزدهم . (فرهنگ فارسی معین ).
شانزدهملغتنامه دهخداشانزدهم . [ دَ هَُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چیزی که در مرتبه ٔ شانزده واقع شده باشد. || یک حصه از شانزده حصه ٔ چیزی . (فرهنگ نظام ). رجوع به شانزده یک شود.
شانزدهمینلغتنامه دهخداشانزدهمین . [ دَ هَُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ، اِ) در مرحله ٔ شانزدهم . (فرهنگ فارسی معین ).
شانزدهملغتنامه دهخداشانزدهم . [ دَ هَُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چیزی که در مرتبه ٔ شانزده واقع شده باشد. || یک حصه از شانزده حصه ٔ چیزی . (فرهنگ نظام ). رجوع به شانزده یک شود.
شانزده یکلغتنامه دهخداشانزده یک . [ دَه ْ ی َ / ی ِ ] (عدد کسری ، اِ مرکب ) عدد کسری است . یک حصه از شانزده حصه ٔ چیزی . یک شانزدهم : و شانزده یک از وجه و اصلی سرکار خاصه شریفه در وجه (ب ) معیرالملک از قدیم الایام الی الاَّن مقرر و مستمر اس