شبکیهلغتنامه دهخداشبکیه . [ ش َ ب َکی ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ، اِ) شبکیة. تورینه . در اصطلاح تشریح ، پرده ٔ نازکی است که از رشته های عصبی است و از پرد (قرص بصری ) تا آوه امتداد دارد. از آن به بعد هم باز سطح داخلی موئین کرپ (جسم هدبی ) و سطح خلفی ایرسا (عنبیه ) را
شبکیهفرهنگ فارسی معین(شَ بَ یِّ) [ ع . شبکیة ] (ص نسب .) (اِ.) پرده ای است عصبی که داخلی ترین پرده های جدار کرة چشم را تشکیل می دهد.
شبکة مفهومی سلسلهمراتبی،شبکة مفهومی پایگانیhierarchical concept systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شبکة مفهومی که ساختار آن براساس مفاهیم فراپایه و فروپایه شکل گرفته است
شبکة مفهومی همایندی،شبکة مفهومی تداعیبنیادassociative concept systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شبکة مفهومی که در آن همة مفاهیم با یکدیگر رابطة همایندی/ رابطة تداعی دارند
شبکهلغتنامه دهخداشبکه . [ ش َ ب َ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) شبکة. این اصطلاح برای خطوط متعدد و کثیر و متقاطع تلفن و راه آهن و تلگراف و لوله های آب که در ناحیتی محدود یا وسیع نصب شده باشد (برحسب مورد) به کار رود.
شبکیهبینیretinoscopy, pupilloscopy, skiascopy, skiametry, shadow test, umberascopyواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای معاینه و تشخیص و ارزیابی خطاهای انکساری چشم بهکمک ابزاری به نام شبکیهبین
اختلافمنظر شبکیهایretinal disparityواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف جزئی میان تصاویر شبکیة چشم راست و چشم چپ نیز: اختلافمنظر دید دوچشمی binocular disparity
شبکیهآماس دیابتیdiabetic retinitisواژههای مصوب فرهنگستانشبکیهرنجوری (retinopathy) همراه با دیابت شیرین
شبکیهآماس رنگیزهایretinitis pigmentosaواژههای مصوب فرهنگستاننام عمومی گروهی از بیماریهای عمدتاً وراثتی که با از میان رفتن تدریجی پاسخ شبکیه، کاهیدگی شبکیه و نازک شدن رگهای آن و تجمع رنگیزهها و محدود شدن میدان بینایی همراه است