ششچهاروجهیhextetrahedronواژههای مصوب فرهنگستاندیسۀ بلوری مکعبی دارای بیستوچهار وجه با شاخصههای {hkl} و تقارن m و 3 -4-
سس پنیرcheese sauceواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع سسهای سفید طعمدارشده با پنیر که عمدتاً برای پوشش دادن برخی از غذاها مانند نیرشته یا ماهی، به کار میرود
بُرشگر ششبازهsix-base cutter,six-base-pair cutterواژههای مصوب فرهنگستانزیمایهای برشگر که یک توالی ششنوکلئوتیدی خاص را شناسایی میکند و برش میدهد نیز: ششبُر six-cutter
چهاروجهی چهارگوشهای، چهاروجهی چهارگوشtetragonal tetrahedronواژههای مصوب فرهنگستان← دوگوِهای چهارگوشهای
سهچهاروجهی چهارگوشهای، سهچهاروجهی چهارگوشtetragonal tristetrahedronواژههای مصوب فرهنگستان← دوازدهوجهی دلتاوار
سس پیالهایdipping sauce, dipواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع چاشنیهایی که ویژة غذاهای انگشتی و نانها و برگک سیبزمینی و سبزیجات است و در ظروف دهانگشاد و کاسهمانند عرضه میشود تا بتوان خوراک را مستقیماَ و بههنگام صرف غذا در آن غوطهور یا به آن آغشته کرد
دوازدهوجهی دلتاوارdeltoid dodecahedron, deltohedronواژههای مصوب فرهنگستانسهچهاروجهیای که وجوه آن به جای مثلث چهارضلعی است متـ . سهچهاروجهی چهارگوشهای، سهچهاروجهی چهارگوش tetragonal tristetrahedron
ساختار الماسیdiamond structureواژههای مصوب فرهنگستانساختاری بلوری که در آن هر اتم در مرکز یک چهاروجهی قرار میگیرد و در رأسهای چهاروجهی هم اتمهای مشابه قرار دارند
چهاروجهیلغتنامه دهخداچهاروجهی . [ چ َ / چ ِ وَ ] (اِ مرکب ) جسمی چهار وجهی است که از هر طرف به مثلث های مسطح محدود باشد. هر یک از این مثلث های مسطح راوجه و اضلاع آنها را یال و انتهای یالها را رأس چهاروجهی میخوانند. خطی که دو رأس غ