شناریلغتنامه دهخداشناری . [ ش ُ را ] (ع اِ) گربه . (منتهی الارب ). عَلَم است برای گربه . (از اقرب الموارد).
علی صناریلغتنامه دهخداعلی صناری . [ ع َ ی ِ ص ِن ْ نا ] (اِخ ) ابن عراق صناری خوارزمی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خوارزمی شود.