شهریورگانلغتنامه دهخداشهریورگان . [ ش َ ری وَ ] (اِ مرکب ) روز چهارم از ماه شمسی که شهریورماه باشد. در این روز مغان جشن سازند و عید کنند. (برهان ) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مرکب است از «شهریور» به اضافه ٔ «گان »، پسوند نسبت جشن جشنی که در شهریور روز (چهارمین روز) از شهریورماه (ش
شهریورگانفرهنگ فارسی معین( ~ .) (اِمر.)جشنی که در شهریور روز «چهارمین روز ماه شهریور» در ایران باستان برگزار می گردید.
شهرویرانلغتنامه دهخداشهرویران .[ ش َهَْ رْ ] (اِخ ) شاره ویران . یکی از دهستانهای ششگانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد در حومه ٔ شهر مهاباداست و از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده است و جمعیت آن در حدود 24340 تن است و قرای مهم آن
شهریارانلغتنامه دهخداشهریاران . [ ش َ ] (اِ) نوعی گوارش است : نافع است کبد و معده راو زرداب و مرةالسوداء را سود دارد و شکم براند... شیطرج هندی ، زنجبیل ... از هر یکی شش درهم و... از هر یک دوازده درهم ... همه را بکوبند و ببیزند و بعسل مصفی بسرشند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شهریاری شود.
تاریخ شهریارانلغتنامه دهخداتاریخ شهریاران . [ خ ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تاریخ پادشاهان قدیم ایران . تاریخ پادشاهان پیش از اسلام در ایران . سرگذشت پهلوانان و نجیب زادگان قدیم ایران . حماسه های ملی ایران : هرچه تاریخ شهریاران بوددر یکی نامه اختیار آن بود.<p cl
ماه شهریارانلغتنامه دهخداماه شهریاران . [ هَِ ش َ ] (اِخ ) نام کوره ای است که طزر، مطامیر، زبیدیة و مرج در آن واقع است . (از معجم البلدان ذیل ماه دینار). و رجوع به ماه (اِخ ) در همین لغت نامه شود.
گوارش شهریارانلغتنامه دهخداگوارش شهریاران . [ گ ُ رِ ش ِ ش َهَْ رْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معده و جگر سرد را و کسی را که بیم استسقا بود سود دارد و اسهال کند. اخلاط آن : شیطرج هندی ، پلپل ، دارپلپل ، قرفه ، قاقله ٔ صغار، قرنفل ، نارمشک ،ساذج هندی ، نشاسته ٔ گندم ، مصطکی ، قاقله ٔ کبار، دارچینی ، سنبل
دیگانواژهنامه آزاددهمین جشن از جشن های ماهانه در ایران باستان، از خانوادۀ جشن های مهرگان، تیرگان، بهمنگان و... (جشن های ایرانی: نوروز، سیزده به در، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، امردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرگان، یلدا، دیگان، جشن سده، نوروز رودها، بهمنگان، اسپندگان، چهارشنبه سوری، کوسه برنشی