شوذقةلغتنامه دهخداشوذقة. [ ش َ ذَ ق َ ] (ع مص ) چیزی را با انگشتان مانند چرغ گرفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
شاذکةلغتنامه دهخداشاذکة. [ ذِ ک َ ] (اِ) این کلمه برای زوائد نباتی (پیچک گیاه ، ریشه های چنگکی ، زائده ٔ برگ ، پرز گیاه و غیره ) بکار میرود. (دزی ج 1 ص 715). || به ضمائم و زوائد گوناگون اندامهای مولده ٔ برخی از قارچها (قارچ مو
صادقیةلغتنامه دهخداصادقیة. [ دِ قی ی َ ] (اِخ ) نام طریقتی است منسوب به ابی محمد منصوربن مظفربن محمدبن طاهر العمری . رجوع به منصور... شود.
سوذقیلغتنامه دهخداسوذقی . [ ذَ ] (ع ص ) شادمان . (منتهی الارب ). شادمان . خرم . (ناظم الاطباء). || هوشیار. بابصیرت . خردمند. (ناظم الاطباء). || حیله ساز. (منتهی الارب ). حیله باز. غدار. عیار. مکار. (ناظم الاطباء).