شویندهلغتنامه دهخداشوینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف ) شستشوی کننده وغسل دهنده . (ناظم الاطباء). غاسل . (یادداشت مؤلف ).
سوندهیلغتنامه دهخداسوندهی . [ ] (اِ) بهندی اسم اذفر است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن شود.
شوندهلغتنامه دهخداشونده . [ ش َ وَ دَ / دِ ] (نف ) یعنی هستی یابنده ، چه شدن بمعنی بودن است و بود هستی و نابودی نیستی . (از انجمن آرا ذیل شوندان ). هستی یابنده . || انجام گردنده . || رونده . مقابل آینده . (فرهنگ فارسی معین ).
شیوندهلغتنامه دهخداشیونده . [ شی وَ دَ / دِ ] (نف )مخلوطگشته . || لرزان شده . || برهم زده شده . (ناظم الاطباء). || برهم زننده . آمیزنده . || لرزنده . (فرهنگ فارسی معین ).
شویندۀ دوخصلتیampholytic detergentواژههای مصوب فرهنگستانشویندهای که در محلول اسیدی، کاتیونی و در محلول بازی، آنیونی است