شَلsapling 3واژههای مصوب فرهنگستاننهال کوچک و جوانی با ارتفاع کمتر از دو متر و فاقد تنه بهگونهایکه سراسر ساقۀ آن تا خاک دارای شاخه باشد
شَلگویش خلخالاَسکِستانی: šəll دِروی: šəll شالی: lam کَجَلی: šel کَرنَقی: šəl کَرینی: šəll/ lam کُلوری: šəll گیلَوانی: šəll/ čulâq لِردی: šəll
شَلگویش کرمانشاهکلهری: lanŋ گورانی: lanŋ سنجابی: lanŋ کولیایی: lanŋ زنگنهای: lanŋ جلالوندی: lanŋ زولهای: lanŋ کاکاوندی: lanŋ هوزمانوندی: lanŋ
سُلsolواژههای مصوب فرهنگستانمحیطی که در آن ذرات کلوئیدی در بستری از جنس گاز یا مایع یا جامد پراکنده باشد
فرایند سُلـ ژلsol-gel processواژههای مصوب فرهنگستانفرایند انتقال پراکنهای از ذرات کلوئیدی به حالت ژل
شَلُّمهگویش بختیارینام گیاهى دارویى که کنار چشمهها مىروید و از برگ آن براى درمان دمل و جوش چرکى استفاده مىکنند.
شَلُّم کورهگویش بختیاری1. نابینایى که بخواهد با چوب کسى را بزند و چوب خود را به هر طرف بچرخاند؛ 2. نام نوعى بازى که در آن یک نفر چشمان خود را مىبندد و چوبدستى را به هر طرف مىچرخاند تا به دیگرى اصابت کند.
شَلُّمهگویش بختیارینام گیاهى دارویى که کنار چشمهها مىروید و از برگ آن براى درمان دمل و جوش چرکى استفاده مىکنند.