شکافتگیلغتنامه دهخداشکافتگی . [ ش ِ / ش َ ت َ / ت ِ ] (حامص ) رخنه و شکاف . (از ناظم الاطباء). انشقاق . ترک . تراک . کفتگی . کافتیدگی . ترکیدگی . غاچ . شکاف . چگونگی چیز شکافته . (یادداشت مؤلف ): فتاق ؛ شکافتگی ابر از شعاع آفتا
بمب شکافتیfission bombواژههای مصوب فرهنگستانبمبی که انرژی انفجاری آن از مواد شکافتپذیر هستهای نظیر اورانیم 235 تأمین میشود متـ . بمب اتمی atomic bomb
شکافتگی 1cleavage, segmentation 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند تقسیم شدن یاختۀ تخم که در نتیجۀ آن همۀ یاختههای اندامگان به وجود میآیند متـ . تسهیم
شکافتگی 2splitting 2واژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای که موجب میشود حالتهایی که انرژی یکسان دارند، در نتیجۀ تأثیر عامل خارجی انرژیشان اندکی با هم تفاوت پیدا کند
کِهموج شکافتیcurrent ripواژههای مصوب فرهنگستانهریک از امواج کوچکی که براثر به هم رسیدن جریانهای اقیانوسی ناهمسو بر روی سطح آب شکل میگیرد
شکافتهلغتنامه دهخداشکافته . [ ش ِ/ ش ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) چاک شده و دریده . (ناظم الاطباء). چاک خورده . رخنه یافته . (فرهنگ فارسی معین ). مُطَیَّر. (منتهی الارب ). مشقوق . منشق . کفته . مِفَلَّق مُفَلَّقَة. کافته . کافتیده . ت
شکافتگی 1cleavage, segmentation 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند تقسیم شدن یاختۀ تخم که در نتیجۀ آن همۀ یاختههای اندامگان به وجود میآیند متـ . تسهیم
شکافتگی 2splitting 2واژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای که موجب میشود حالتهایی که انرژی یکسان دارند، در نتیجۀ تأثیر عامل خارجی انرژیشان اندکی با هم تفاوت پیدا کند
شکافتگی 1cleavage, segmentation 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند تقسیم شدن یاختۀ تخم که در نتیجۀ آن همۀ یاختههای اندامگان به وجود میآیند متـ . تسهیم
شکافتگی 2splitting 2واژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای که موجب میشود حالتهایی که انرژی یکسان دارند، در نتیجۀ تأثیر عامل خارجی انرژیشان اندکی با هم تفاوت پیدا کند