شکردیدنلغتنامه دهخداشکردیدن . [ ش ِ ک َ دی دَ ] (مص ) شکار کردن . || گریزاندن و گریختن فرمودن . || شکستن . (ناظم الاطباء). و رجوع به شکردن و شکریدن شود.
وشکردیدنلغتنامه دهخداوشکردیدن . [ وَ ک َ دی دَ ] (مص ) کاری را چست و چابک و جلد کردن و زود ساختن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).