= صابی
(صُ بّ) [ ع . صابی ] (ص .) پیرو فرقة صابئان ؛ صابی ، ماندابی .
اربد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) ابن صابی . شاعری است از عرب .
بارینال . (اِخ ) بارینال صابی . رجوع به وینال و ص 226 الجماهر شود.
صباة. [ ص ُ ] (ع ص ) ج ِ صابی . (منتهی الارب ). رجوع به صابئین شود.