ساخرلغتنامه دهخداساخر. (اِخ ) ناحیه یا شهر کوچکی در مشرق سیستان و در ناحیه ٔ غور و هرات بوده . در حبیب السیر نام ساخر و تولک با زمین داور و فراه آمده است . رجوع به حبیب السیر چ قدیم تهران جزء چهارم از ج 2 ص 114 و جزء دوم از ج
ساخرلغتنامه دهخداساخر. [ خ ِ ] (ع ص ) فسوس کننده . (آنندراج ). مسخره کننده . مستهزی ٔ. (تفسیر ابوالفتوح چ 2 ج 8 ص 381 و 388). استهزاکننده . خنده ستانی کننده