صباحیهفرهنگ فارسی عمید۱. فرقهای از اسماعیلیه؛ پیروان حسن صباح.۲. فرقهای از شیعۀ زیدیه که ابوبکر را امام میدانستند.
صباحیهلغتنامه دهخداصباحیه . [ ص َب ْ با حی ی َ ] اصحاب حسن صباح اند. رجوع به حسن صباح و رجوع به اسماعیلیه شود.
صباحیهلغتنامه دهخداصباحیه . [ ص ُب ْ با حی ی َ ] (اِخ ) از فرق شیعه ٔ زیدیه و امامیه که ابوبکر را امام میدانستند و میگفتند علی با آنکه افضل است نصی بر خلافت او نیست . (خاندان نوبختی ص 259 از خطط ج 4 ص <span class="hl" dir="ltr"
شباحةلغتنامه دهخداشباحة. [ ش َ ح َ ] (ع مص ) پهن بازو گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دو ذراع کسی پهن بودن . (از اقرب الموارد).
شباعةلغتنامه دهخداشباعة. [ ش ُ ع َ ] (ع اِ) باقیمانده بعد سیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). باقیمانده از طعام و شراب پس از سیری . (ناظم الاطباء).
شباعةلغتنامه دهخداشباعة.[ ش َ ع َ ] (ع مص ) بسیار و وافر گردیدن عقل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
شباعةلغتنامه دهخداشباعة. [ ش ُ ع َ ] (اِخ ) نام چاه زمزم . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نام چاه زمزم در عهد جاهلیت ، بدان جهت که آب آن سیر میسازد خورنده را. (منتهی الارب ).
سباحةلغتنامه دهخداسباحة. [ س ِ ح َ ] (ع مص ) شناوری نمودن . (منتهی الارب ). آشنا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سباحت شود.
لاصقفرهنگ فارسی معین(ص ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - چسبنده ، دوسنده . 2 - (صباحیه ، اسماعیلیه ) یکی از مراتب پایین صباحیه که افراد آن بیعت کرده بودند بدون آنکه به اغراض و معتقدات این مذهب پی برده باشند.
ابوصباحلغتنامه دهخداابوصباح . [ اَ ص َ ] (اِخ ) ابن معمر. پیشوای فرقه ای از مجبره موسوم به صباحیّه است .
صاحیهلغتنامه دهخداصاحیه . [ ی َ ] (ع اِ) جزر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن چ تهران 1277 هَ . ق .). صاحیه (به تشدید یاء)؛جزر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). صاحیه جزر است . (اختیارات بدیعی ، نسخه ٔ دیگر). لیکن در مفردات ابن بیطار آن را صباح
داعی کبیرلغتنامه دهخداداعی کبیر. [ ی ِ ک َ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح باطنیان ، خاصه صباحیه یعنی پیروان حسن صباح یا پیروان «دعوت جدیده » مرتبه ای از مراتب و درجات هفتگانه ٔ سیر است که : سوس و رفیق و لاصق و فدائی از آن جمله است و ظاهراً این اصطلاحات خاص این دسته است که با اصطلاحات دیگر پیروان اسماعیلیه
داعی الدعاةلغتنامه دهخداداعی الدعاة. [ عِدْ دُ ] (ع اِ مرکب ) در درجات و مراتب هفتگانه ٔ اسماعیلیه یعنی ناطق و اساس و امام و حجت و داعی و مأذون و مستجیب ، گاهی میان حجت جزایر و امام درجه ای ذکر میکنند باسم باب که شاید همان است که گاهی هم «حجت اعظم » نامیده میشود و در طریقه ٔ صباحیه (پیروان حسن صباح