لغتنامه دهخدا
صدیع. [ ص َ ] (ع اِ) شیر دوشیده ٔ سرد شده که پوست تنک مانند بر روی آن سرشیر بسته باشد. (از منتهی الارب ). اللبن الحلیب وضعته فبرد فعلته الدوایه . (قطر المحیط). || بز کوهی جوان . || مرد میانه خلقت . || جامه که زیر زره پوشند. || نیمه ٔ از هر چیز شکافته بدو نیم . || گله ٔ شتر. |