از اجساد صناعت کیمیا؛ روی.
صناعت، صنعت، فن
پیشه؛ صناعت؛ کسبوکار.
فن , اصطلا حات و قواعد فني , فني , صناعت
تکنیک، حرفه، ساختن، صناعت، صنع، فن، هنر