صوم مریملغتنامه دهخداصوم مریم . [ ص َ / صُو م ِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از روزه است که از شب نیت کرده همه ٔ روز از کسی کلام نکند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). صوم صمت . صوم سکوت . رجوع به صوم الصمت شود.
چربینهsebum, cutaneous sebum, sebum cutaneumواژههای مصوب فرهنگستانترشح غدد موجود در پوست که عموماً از چربی و کراتین و مواد یاختهای تشکیل شده است
پهنای درزseam width, seam height, seam lengthواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر درازای درز مضاعف در موازات تاخوردگیهای درز
بازی سرجمعصفرzero-sum game, zero-sumواژههای مصوب فرهنگستانیکی از وضعیتهای متصور در نظریۀ بازی که در آن کسب امتیاز از سوی یکی از دو طرف الزاماً به معنای از دست رفتن امتیاز طرف دیگر است
کرایۀ سرجمعlump sum freight, lump sumواژههای مصوب فرهنگستانکرایۀ فرست کلی بدون توجه به مقدار و حجم و وزن بار
میلادلغتنامه دهخدامیلاد. (ع اِ) زمان ولادت . (غیاث ). وقت زادن . (منتهی الارب ، ماده ٔ ول د) (السامی ) (ناظم الاطباء). ج ، موالید. (مهذب الاسماء). زمان ولادت و روز ولادت . (ناظم الاطباء). زمان ولادت و وقت زادن . (آنندراج ). گاه زادن . وقت ولادت . (یادداشت مؤلف ) :
اصغاءلغتنامه دهخدااصغاء. [ اِ ] (ع مص ) اصغاءبه حدیث کسی ؛ استماع آن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). گوش داشتن بسخن کسی . (منتهی الارب ). گوش فراداشتن . (از کنز) (غیاث ) (آنندراج ). گوش دادن . (زوزنی ).گوش نهادن . (از مدار). گوش فرادادن . (تاج المصادر بیهقی ). شنودن . گوش کردن . شنفتن . نیوش
صومدیکشنری عربی به فارسیتند , تندرو , سريع السير , جلد و چابک , رنگ نرو , پايدار , باوفا , سفت , روزه , روزه گرفتن , فورا , سير
صوملغتنامه دهخداصوم . [ ص َ ] (ع مص ) بازایستادن از خوردن . (منتهی الارب ). روزه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).- صوم رمضان ؛ روزه ٔ ماه رمضان . در نفائس الفنون آرد: بدان که سبب صوم رمضان رؤیت هلال رمضان است یا گذشتن سی روز از شعبان
چهارده معصوملغتنامه دهخداچهارده معصوم . [ چ َ دَه ْ م َ ] (اِخ ) مراد پیغمبر اسلام و دخترش فاطمه و علی (ع ) است با فرزندانش که امامان شیعه اند؛ یعنی : امام حسن ، امام حسین ، امام زین العابدین ، امام محمدباقر، امام جعفر صادق ، امام موسی الکاظم ، امام رضا، امام محمدتقی ، امام علی نقی ، امام حسن عسکری ،
دائم الصوملغتنامه دهخدادائم الصوم . [ ءِ مُص ْ ص َ ] (ع ص مرکب ) که پیوسته روزه دارد. بردوام روزه دارنده .
چارده معصوملغتنامه دهخداچارده معصوم . [ دَه ْ / دَ م َ ] (اِخ ) حضرت محمد (ص ) و دخترش فاطمه (ع ) و دوازده امام که از علی بن ابیطالب (ع )شروع و به امام دوازدهم حجةبن الحسن ختم میشود. حضرت محمد (ص ) و فاطمه (ع ) با دوازده امام . محمد (ص ) و علی (ع ) و فاطمه (ع ) و حس
خصوملغتنامه دهخداخصوم . [ خ ُ ] (ع اِ) ریشه . (منتهی الارب ). || اصلها و دهنه های وادی . || ج ِ خَصم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) : آنچه شیر برای تو می سگالد، از این معانی که بشمردی چون تضریب خصوم نیست . (کلیله و دمنه ). بر تراکم