دربرفرهنگ فارسی عمیددر بغل؛ در کنار؛ در سینه.⟨ دربر داشتن: (مصدر متعدی)۱. در بغل داشتن.۲. شامل بودن.⟨ دربر کشیدن: (مصدر متعدی) در آغوش کشیدن.⟨ دربر گرفتن: (مصدر متعدی)۱. شامل بودن.۲. = ⟨ دربر کشیدن