ضیمرنلغتنامه دهخداضیمرن . [ ض َ م َ رَ / ض َ م ُ رَ ] (اِ) ضومران . ضیمران . ریحان دشتی یا فارسی است . (آنندراج ).
ضمرانلغتنامه دهخداضمران . [ ض َ ] (اِخ ) گیاهی است نهایت باریک . (منتهی الارب ). درختی است باریک . (منتخب اللغات ). گیاهی است . (المرصع).
ضمرانلغتنامه دهخداضمران . [ ض َ ] (اِخ ) وادئی است به نجد. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). نصر گوید: ضمران بضم ضاد و فتح ، آن وادئی است بنجد از بطن قوّ. (معجم البلدان ).- ذوالضمران ؛ موضعی است . (معجم البلدان ).
ضمرانلغتنامه دهخداضمران . [ ض ُ ] (اِخ ) سگی است ، یا ماده سگی . (منتهی الارب ). نام سگی است . (مهذب الاسماء).