طایلفرهنگ فارسی معین(یِ) [ ع . طائل ] 1 - (اِفا.) برنده ، قاطع . 2 - (اِ.) فزونی ، مزیت . 3 - توانایی ، قدرت . 4 - توانگری . 5 - فراخی ، وسعت . 6 - فایده ، سود.
طایلفرهنگ مترادف و متضاد۱. فراخی، وسعت، فزونی ۲. توانایی، قدرت ۳. تحول، دارایی، توانگری، غنا ۴. سود، فایده، نفع، منفعت، بهره ۵. وسیع، گسترده ۶. بسیار، زیاد، وافر، فراوان
دُم هفتیV-tail/ Vee tail, butterfly tail, V-type tailواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دُم شبیه به حرف v یا عدد 7 که از دو بخش ثابت و متحرک تشکیل شده است
دنباله 2tail-piece/ tail pieceواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای قابلتنظیم که به عقبِ برگردان بسته میشود تا در هنگام شخم خاک بهتر برگردانده و فشرده شود متـ . دنبالۀ برگردان mouldboard extension
تهدکلtail tree, tail sparواژههای مصوب فرهنگستاندکل درختی یا دکلی که انتهای سیمنقاله به آن وصل میشود
نیک انجاملغتنامه دهخدانیک انجام . [ اَ ] (ص مرکب ) خوش عاقبت . عاقبت به خیر. نیکوسرانجام : چون بخت نیک انجام را باما به کلی صلح شدبگذار تا جان می دهد بدگوی بدفرجام را. سعدی .به دور عدل تو ای نیک نام نیک انجام خدای راست بر آفاق نعمتی
امانیلغتنامه دهخداامانی . [ اَ نی ی ] (ع اِ) ج ِ اُمنِیَّة آرزوها. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مرادها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خواهشها. (از ناظم الاطباء) : بزی با امانی و حور قبایی برود غوانی و لحن اغانی . منوچهری .<
شادیلغتنامه دهخداشادی . (حامص ) شادمانی . خوشحالی . بهج . بهجت . استبهاج . بشاشت . مسرت . نشاط. طرب . ارتیاح . وجد. انبساط. سرور. فرح . سراء. (ترجمان القرآن ). مرحان . (منتهی الارب ). خوشدلی . شادمانی . رامش . مقابل اندوه و غم . مقابل سوگ . مقابل تیمار. کروز. کروژ : <b
کاملغتنامه دهخداکام . (اِ) مراد و مقصد. (برهان ) (غیاث ) (اوبهی ). مقصود. کامه . (از آنندراج ). ریژ. منظور. خواهش . آرزو. مطلوب . خواست . لَر. کَر. آرمان : جهان بر شبه داودست و من چون او ریا گشتم جهانا یافتی کامت کنون زین بیش مخریشم . خسر
برطایللغتنامه دهخدابرطایل . [ ب َ ی ِ ] (اِخ ) نام جزیره ایست در هندوستان که آنجا بانگ درخت آید سخت . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). نام جزیره ای است در هندوستان که از یکی از درختان آن جزیره بانگی عظیم و صدایی مهیب می آید و بعضی گویند کوهی است در آن جزیره که شبها از آن کوه صدای طبل و دهل و سنج می آید.