طردیسلغتنامه دهخداطردیس . [ طَ ] (اِخ ) یکی از ملوک روم که یک سال پادشاهی کرد. (مجمل التواریخ والقصص ص 133).
تردسلغتنامه دهخداتردس . [ ت َرَدْ دُ ] (ع مص ) فروافتادن از مکان خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تُردش اسیدیacid embrittlementواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تُردش هیدروژنی که براثر تمیزکاری اسیدی پدید میآید
تُردش خوردگیcorrosion embrittlementواژههای مصوب فرهنگستانکاهش شدید شکلپذیری فلز براثر حملۀ خوردگی که معمولاً بهصورت خوردگی مرزدانهای پدید میآید
تُردش فلزمذابliquid-metal embrittlementواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ترکخوردگی محیطی در فلزات معمولاً چکشخوار براثر تماس با فلز مذاب و متعاقب آن ایجاد تنش کششی