ترجمه مقاله

طماع

tammā'

پرطمع؛ طمع‌کار؛ حریص؛ آزمند.

۱. آزمند، پرحرص، حریص، طمعورز، پرطمع، آزور، دندانگرد، طمعکار ≠ قانع
۲. افزونخواه، زیادخواه، افزونطلب

آزمند

ترجمه مقاله