طمثلغتنامه دهخداطمث . [ طَ ] (ع مص ) برداشتن دوشیزگی . بکارت بردن . (منتخب اللغات ). آرمیدن با زن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (دهار) (تاج المصادر). || ریمناکی . خلاف طُهر. ریمناک شدن . (منتهی الارب ). چرکین شدن . (منتخب اللغات ). || حائض شدن زن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر) (منتخب ال
تمتلغتنامه دهخداتمت . [ ت َم ْ م َ ] (ع فعل ) کلمه ٔ فعل مأخوذاز تازی که در آخر کاری گویند و یا در آخر نامه نویسند یعنی تمام شد و به انجام رسید. (ناظم الاطباء).
تمیثلغتنامه دهخداتمیث . [ ت َ م َی ْ ی ُ ] (ع مص ) نرم شدن زمین . (تاج المصادر بیهقی ). نرم و سردشدن زمین از باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نرم شدن زمین از باران . || سرد شدن گرمی . || سست و فروهشته گردیدن مرد. || ذوب شدن چیزی در آب . (از اقرب الموارد).
تمییثلغتنامه دهخداتمییث . [ ت َ ] (ع مص ) سودن چیزی در آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || تذلیل . (اقرب الموارد).
تمتلغتنامه دهخداتمت . [ ت َ ] (ع اِ) روییدگی است و بر آن غیر مأکول . (منتهی الارب ) (آنندراج ). روییدگی که برش مأکول نیست . (ناظم الاطباء).
حبس الطمثلغتنامه دهخداحبس الطمث . [ ح َ سُطْ طَ ] (ع اِ مرکب ) یا حبس طمث . به بند ماندن خون زنان در وقت خود. حبس عادت .