ژاژخالغتنامه دهخداژاژخا. (اِخ ) ژاژخای . لقب طَیّان شاعر. رجوع به طیّان شود : صبح حَسّان مصطفائی کوتا ثناهای غم زدا آردزانکه مقبول مصطفی نشودآنچه طیان ژاژخا آرد.انوری .
فلغندفرهنگ فارسی عمید= پرچین٢: ◻︎ تا نکردی خاک را با آب تر / چون نهی فلغند بر دیوار بر (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۴).
رچکفرهنگ فارسی عمید= آروغ: ◻︎ ببندد دهان خود از فرط بخل / که برناید از سینهٴ او رچک (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۶).