ترجمه مقاله

طیب

tib

۱. خوش شدن.
۲. خوش‌بو شدن.
۳. خوشمزه شدن.
۴. حلال شدن.
۵. (اسم) بوی خوش.
۶. (اسم) آنچه بوی خوش داشته باشد، مانند مشک و عنبر.
۷. (اسم) بهترین از هرچیز.
۸. (صفت) حلال؛ روا.
۹. میل و خوشی طبع.
⟨ به (با) طیب خاطر: با خواست خود؛ به‌میل خود؛ بی اکراه و اجبار.
⟨ به (با) طیب نفس: [قدیمی] = ⟨ به (با) طیب خاطر

۱. خوشبو، معطر، عطرآگین
۲. شمیم، بویخوش
۳. خوشی، لذت
۴. میل
۵. پاک، پاکیزه
۶. حلال، روا ≠ ناروا
۷. خوبی، نکویی
۸. پاکی، پاکیزگی

ترجمه مقاله