عیللغتنامه دهخداعیل . (ع ص ، اِ) ج ِ عائل . (اقرب الموارد). رجوع به عائل شود. || بمعنی «عیلة» است . (از اقرب الموارد). رجوع به عیلة شود.
عیلیلغتنامه دهخداعیلی . [ ع َ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ عائل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عائل شود. || زنی که بر مرده میگرید. (از اقرب الموارد).