عاطفةدیکشنری عربی به فارسیاحساسات , هيجانات , شور , هيجاني , اشتياق وعلا قه شديد , احساسات تند وشديد , تعصب شديد , اغراض نفساني , هواي نفس
عاطفةلغتنامه دهخداعاطفة. [ طِ ف َ ] (ع اِمص ) عاطفه . عاطفت . مهر. || خویشی و قرابت . (منتهی الارب ). رجوع به عاطفت شود.
عاطفةلغتنامه دهخداعاطفة. [ طِ ف َ ] (ع ص ) (حروف ...) در عربی ده حرف است که مابین دو جمله یا کلمه واقعشده و جمله یا کلمه ٔ بعد از خود را به ماقبل خود ربط دهد. جمله یا کلمه ای که بعد از حروف عاطفه است معطوف و جمله و یا کلمه ٔ ماقبل را معطوف ٌ علیه نامند. وآن حروف عبارتند از: و، ف ، أم ، أما،
بی عاطفهلغتنامه دهخدابی عاطفه . [ طِ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + عاطفه ) بی مهر. بی عطوفت . سنگدل . بی رحم . که قوای انفعالی وی ضعیف باشد. رجوع به عاطفه شود.
بی عاطفهلغتنامه دهخدابی عاطفه . [ طِ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + عاطفه ) بی مهر. بی عطوفت . سنگدل . بی رحم . که قوای انفعالی وی ضعیف باشد. رجوع به عاطفه شود.
جداسازی عاطفهisolation of affectواژههای مصوب فرهنگستانسازوکار دفاعی ناخودآگاهانهای که ازطریق آن فراخوان ذهنی تصاویر یک حادثۀ ناخوشایند بدون یادآوری هیجانها و احساسهای دردناک مرتبط با آن صورت میگیرد
بی عاطفهلغتنامه دهخدابی عاطفه . [ طِ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + عاطفه ) بی مهر. بی عطوفت . سنگدل . بی رحم . که قوای انفعالی وی ضعیف باشد. رجوع به عاطفه شود.
جداسازی عاطفهisolation of affectواژههای مصوب فرهنگستانسازوکار دفاعی ناخودآگاهانهای که ازطریق آن فراخوان ذهنی تصاویر یک حادثۀ ناخوشایند بدون یادآوری هیجانها و احساسهای دردناک مرتبط با آن صورت میگیرد