عبادةلغتنامه دهخداعبادة. [ ع ُ دَ ] (اِخ ) ابن عُقیل بن کعب بن عامربن صعصعة. از مردم هوازن و از عدنان و جدی جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ). و رجوع به معجم قبائل العرب شود.
عبادةلغتنامه دهخداعبادة. [ ع َ دَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ معروف به ابن ماء السماء. پیشوای شاعران دولت عامریه ٔ اندلس بود وی همان است که توشیحات را پایه گذاشت و در تهذیب الفاظ آن کوشید و بدین امر شهرت داشت . وی به سال 422 هَ . ق . به مالقه درگذشت . (از الاعلام زرکلی
عبادةلغتنامه دهخداعبادة. [ ع ِ دَ ] (ع مص ) عبادت . پرستش و بندگی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || قولهم عبدت ُ به اوذیه ؛ یعنی ورغلانیده شدم بر اذیت او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به عبادت شود.
عبادةلغتنامه دهخداعبادة. [ ع ُ دَ ] (اِخ ) ابن صامت بن قیس الانصاری الخزرجی ، مکنی به ابوالولید. از صحابه بود و در بیعت عقبه و فتح مصر و دیگر جنگها حاضر بود. او نخستین کسی است که قضاوت فلسطین یافت . در سال 38 قبل از هجرت متولد شد و به سال <span class="hl" dir=
آبادهلغتنامه دهخداآباده . [ دَ ] (اِخ ) سه محل است در فارس . یکی شهرستان آباده که مشتمل بر هفت بخش یا بلوک است . آباده ٔ اقلید، مرغاب ، مرودشت ، مایین ، رامجرد، بیضاء و ایرج . دیگر مرکز آباده ٔ اقلید و آن شهرکی است در راه اصفهان و شیراز میان جنّت آباد و خان درویش ، فاصله ٔ آن تا تهران <span cl
اباضیهلغتنامه دهخدااباضیه . [ اِ ضی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از خوارج منسوب به عبداﷲبن اباض و آنان مخالفین خود را از اهل قبله کافر شمرند و گویند مرتکب کبیره موحد است لکن مؤمن نیست ، و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و بیشتر صحابه را کافر خوانند.
دارالعبادةلغتنامه دهخدادارالعبادة. [ رُل ْ ع ِ دَ ] (اِخ ) شهر یزد را گفته اند (مسکوکات ایران رابینو ص 98).