عزازیللغتنامه دهخداعزازیل .[ ع َ ] (اِخ ) (معرب از عبری ) طبق روایات ، یکی از سه فرشته (هاروت ، ماروت ، عزازیل ) است که خدا آنان را به کره ٔ زمین فرستاد تا مانند آدمیان زندگی کنند و ازمحرمات بپرهیزند والا تنبیه شوند. عزازیل پس از چندی چون دانست که از عهده ٔ این امتحانات برآمدن مشکل است اظهار عج
عزازیلفرهنگ فارسی معین(عَ) [ عبر - ع . ] (اِ.) طبق روایات ، یکی از سه فرشته (هاروت ، ماروت ، عزازیل ) که خدا آنان را به کرة زمین فرستاد تا مانند آدمیان زندگی کنند و از محرمات بپرهیزند والا تنبیه شوند. عزازیل پس از چندی چون دانست که از عهدة این امتحان برآمدن مشکل است اظهار عجز نمود و معاف شد، ولی دو تن دیگر به مأموریت خود
عز و جللغتنامه دهخداعز و جل . [ ع َزْ زَ وَ ج َل ل ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) (از: دو فعل عزّ + جل ّ) هر دو صیغه ٔ ماضی است بمعنی غالب شد و بزرگ شد. و این ماضی برای دوام است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). عزیز است وبزرگ و ارجمند. جمله ای است که عقیب نام خدای تعالی آرند : ت
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل .[ ج َ ] (ع اِ) یعنی بنده ٔ خدای عزوجل . (از منتهی الارب ). مرد خدا. (قاموس کتاب مقدس ). پیک خدای عزوجل .