لغتنامه دهخدا
تغزل . [ ت َ غ َزْ زُ ] (ع مص ) عشق نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بتکلف مغازلت نمودن و عشق کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) تغزل بر قسمت اول قصیده ای اطلاق شود که در آن مضامین غزلی و عشقی باشد و سپس شاعر به مدح یا موضوع دیگری