لغتنامه دهخدا
عفاة. [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عافی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مهمانان و واردشوندگان : و از مأثورات کرم و سخاء آن پادشاه دام ملکه آن است که ... بیرون از تشریفات حشم و... اطلاقات عفاة... هر سال هزار خروار غله ... منبرفرموده است . (المضاف الی بدایع