عفونتفرهنگ فارسی عمید۱. (پزشکی) رشد و تکثیر میکروب در بافتهای بدن که با علائمی مانند تب همراه است.۲. تعفن؛ گندیدگی؛ بدبویی.
عفونتلغتنامه دهخداعفونت . [ ع ُ ن َ ] (ع اِمص ) عفونة.بدبوئی . گنده بوئی . تعفن . گندیدگی . (ناظم الاطباء). بدبوئی و گنده شدن چیزی . (غیاث اللغات ). پارسی عفونت پوسیدن است یعنی رطوبتی تباه شده و از حال خویش بگردیده . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بویناکی . دفر. تعفن . نتن .گندگی . گندائی <span class=
عفونتفرهنگ فارسی معین(عُ نَ) [ ع . عفونة ] 1 - (مص ل .) فاسد شدن ، بد طعم و بو شدن . 2 - (اِمص .) بدبویی ، گندیدگی .
عفونت استخوانosteomyelitisواژههای مصوب فرهنگستانالتهاب استخوان و مغز استخوان و ضریع استخوان براثر عواملی مانند باکتری و قارچ و ویروس
عفونت ثانویهsuperinfection, secondary infectionواژههای مصوب فرهنگستانعفونتی جدید که به عفونت موجود اضافه میشود
عفونتزاییinfectivityواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی عامل بیماریزا در وارد شدن به بدن میزبان و زنده ماندن و تکثیر در آن
عفونت غذاییfood infection, food-borne infectionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری که براثر خوردن مواد غذایی آلوده به میکربهای بیماریزا ایجاد میشود
عفونتزاییinfectivityواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی عامل بیماریزا در وارد شدن به بدن میزبان و زنده ماندن و تکثیر در آن
عفونتزداییdisinfection 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایند زدودن ریزاندامگانهای عفونی از ابزار و لباس و محیط با استفاده از وسایل فیزیکی یا مواد شیمیایی
عفونت استخوانosteomyelitisواژههای مصوب فرهنگستانالتهاب استخوان و مغز استخوان و ضریع استخوان براثر عواملی مانند باکتری و قارچ و ویروس
عفونت ثانویهsuperinfection, secondary infectionواژههای مصوب فرهنگستانعفونتی جدید که به عفونت موجود اضافه میشود
عفونت استخوانosteomyelitisواژههای مصوب فرهنگستانالتهاب استخوان و مغز استخوان و ضریع استخوان براثر عواملی مانند باکتری و قارچ و ویروس
عفونت ثانویهsuperinfection, secondary infectionواژههای مصوب فرهنگستانعفونتی جدید که به عفونت موجود اضافه میشود