ترجمه مقاله

علم

'elm

۱. دانستن؛ یقین کردن.
۲. یقین.
۳. (اسم) معرفت؛ دانش.
⟨ علم ازلی: علم الهی؛ علم غیب.
⟨ علم اسفل: [قدیمی] حکمتِ طبیعی.
⟨ علم اوسط: علم ریاضی.
⟨ علم بیان: [قدیمی] علمی که به‌وسیلۀ آن می‌توان فهمید کدام‌یک از طرق تعبیر واضح‌تر و برای ادای مقصود مناسب‌تر است. به عبارت دیگر علمی که شناخته می‌شود به آن ایراد معانی در انحای مختلف؛ و آن شامل سه باب است: باب اول در تشبیه. باب دوم در مجاز و استعاره. باب سوم در کنایه.
⟨ علم حروف: علمی که از خواص و تٲثیر حروف به‌طور مفرد یا مرکب بحث می‌کند و موضوع آن حروف هجا است؛ علم سیمیا.
⟨ علم (حکمت) الهی: علمی که دربارۀ ذات واجب‌الوجود بحث می‌کند.
⟨ علم غیب: علم بر امور پنهانی؛ غیب‌دانی: ◻︎ حاجت موری به علم غیب بداند / در بن چاهی به زیر صخرۀ صمّا (سعدی۲: ۳۰۳).
⟨ علم‌ لاهوت: علمی که دربارۀ عقاید متعلق به ‌خداوند و خداشناسی بحث می‌کند.
⟨ علم لدنی (لدن): [مقابلِ علم مکتسب] علمی که از طریق کشف و شهود حاصل شود؛ دانشی که بدون فراگیری از جانب خدا به کسی داده شود؛ دانش ذاتی؛ علم‌ من‌لدن.

۱. بیرق، پرچم، درفش، رایت، علامت، نشان
۲. مشهور، معروف، نامی
۳. اسمخاص
۴. لغت

دانش

ترجمه مقاله