ترجمه مقاله

عمل

'amal

۱. کاری که کسی انجام می‌دهد.
۲. طرز کار؛ کیفیت انجام یک کار.
۳. (پزشکی) جراحی بر روی بدن.
۴. عبادت؛ کاری دارای اجر و ثواب اخروی.
۵. شغل دیوانی به‌ویژه جمع‌آوری مالیات.
۶. [قدیمی] تقلب؛ نیرنگ‌بازی.
۷. (اسم) (موسیقی) [قدیمی] نوعی تصنیف که با اشعار فارسی اجرا می‌شد؛ آهنگ.
⟨ عمل ‌آمدن: (مصدر لازم)
۱. پرورش یافتن؛ رشد کردن.
۲. آماده شدن؛ ساخته شدن.
⟨ عمل‌ آوردن: (مصدر متعدی)
۱. پرورش دادن.
۲. مورد مصرف قرار دادن؛ به کار بستن.
۳. مهیا کردن؛ آماده کردن.
⟨ عمل‌ صالح: کار خوب؛ کردار نیک.
⟨ عمل‌ کردن: (مصدر لازم)
۱. کار کردن؛ رفتار کردن.
۲. (مصدر متعدی) جراحی کردن.
۳. اثر کردن.
⟨ به‌عمل ‌آمدن: (مصدر لازم)
۱. = ⟨ عمل آمدن
۲. اجرا شدن؛ انجام شدن.
⟨ به‌عمل ‌آوردن:
۱. انجام دادن؛ اجرا کردن.
۲. ایجاد کردن؛ تولید کردن.
۳. = ⟨ عمل آوردن

ادا، ارتکاب، اقدام، پیشه، حرفه، رفتار، شغل، فعل، کار، کردار، وظیفه

کنش، کار، کردار

ترجمه مقاله