عمیقفرهنگ فارسی عمید۱. دارای عمق؛ دراز و دورتک؛ ژرف؛ گود.۲. [مجاز] دارای دقت و تلاش ذهنی؛ دارای معانی بلند.۳. (اسم) (ادبی) در عروض، از بحور شعر بر وزن فاعلن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن.
عمیقلغتنامه دهخداعمیق . [ ع َ ] (ع ص ) دورتک یا دراز. (منتهی الارب ). دورتک و دراز. (ناظم الاطباء). دورتک و ژرف یا دراز. (از آنندراج ). ژرف ، بمعنی دور و دراز نیز آمده . (غیاث اللغات ).دارای عمق . (از اقرب الموارد). مغاک . (دهار). دورفرود. گود. فرورفته . دوراندر. قعیر. بعیدالقعر. ج ، عِمَق ،
حمقلغتنامه دهخداحمق . [ ح َ م ِ ] (ع ص ) احمق . (اقرب الموارد). گول و بی عقل . || مرد کم موی در ریش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
حمقلغتنامه دهخداحمق . [ ح ُ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ). خمر. (اقرب الموارد). شراب . (آنندراج ). || (اِمص ) گولی و بی عقلی . (منتهی الارب ). حماقت . رعونت . قلت عقل و نقصان آن یا فساد و کساد در آن . (اقرب الموارد). مقابل کَیِّس : دل بیمار را دوا بتوان حمق را
حمقلغتنامه دهخداحمق . [ ح ُ م ُ ] (ع ص تفضیلی ) حَمقی ̍. حِماق . ج ِ احمق . || (اِمص ) گولی و بی عقلی . (منتهی الارب ). رجوع به حمق شود.
حمقلغتنامه دهخداحمق . [ ح ُم ْ / ح ُ م ُ ] (ع مص ) احمق و گول و بی عقل شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). احمق شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
عميقدیکشنری عربی به فارسیمطلبي را رساندن , معني دادن , گفتن , محرم ساختن , صميمي , محرم , خودماني , عميق , ژرف
عمیقةلغتنامه دهخداعمیقة. [ ع َ ق َ ] (ع ص ) مؤنث عمیق یعنی دورتک و دراز. (از ناظم الاطباء): بئرعمیقة؛ چاه دورتک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، عُمُق ، عِمَق ، عَمائق ، عِماق . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
چاههلغتنامه دهخداچاهه . [ هََ / هَِ ] (اِ) گوی عمیق چاه مانند را گویند. (برهان ) گوی عمیق را که چاه مانند باشد گویند. (آنندراج ). گودال عمیق چاه مانند. (ناظم الاطباء) چاه . چاهک . گودال عمیق .
عمیقةلغتنامه دهخداعمیقة. [ ع َ ق َ ] (ع ص ) مؤنث عمیق یعنی دورتک و دراز. (از ناظم الاطباء): بئرعمیقة؛ چاه دورتک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، عُمُق ، عِمَق ، عَمائق ، عِماق . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تعمیقلغتنامه دهخداتعمیق . [ ت َ ] (ع مص ) ژرف کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ژرف گردانیدن . (زوزنی ). مغاک کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || به استقصا نگریستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). دور اندیشیدن در کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دور اندیشیدن در کار
بستر آندی عمیقdeep anode groundbed, deep groundbedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بستر آندی، در عمق پانزده متری یا بیشتر، که برای حفاظت کاتدی سازههای فلزی موجود در عمق خاک یا غوطهور در آب به کار میرود