عیسویلغتنامه دهخداعیسوی . [ س َ وی ی / وی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به عیسی . عیسائی . عیسی ّ. رجوع به عیسی شود : مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده ای خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی . خاقانی .باد چو باد عیس
عیسویفرهنگ فارسی معین(سَ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به عیسی (ع ). 2 - مسیحی ، نصرانی ، ترسا. ج . عیسویون ، عیسویین .
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
بالگرد هجومیassault helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی که از آن در جابهجایی نیروهای هجومی خودی برای درگیری با نیروهای دشمن و حمله به آنها یا تصرف و حفظ عوارض حساس منطقة عملیات استفاده میشود
ردة هجومیassault echelonواژههای مصوب فرهنگستانعنصری از واحدها و نیروهای رزمی و هوایی در عملیات آبخاکی که مأموریت ادارة حملة اولیه بر روی مناطق عملیاتی را بر عهده دارد
عیسویانلغتنامه دهخداعیسویان . [ س َ ] (اِخ ) ج ِ عیسوی . نصاری و پیروان حضرت عیسی . (ناظم الاطباء). ترسایان . مسیحیان .
علی عیسویلغتنامه دهخداعلی عیسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ عیسوی . مکنی به ابوالحسن . او راست : فوائد ابی الحسن ، در حدیث که ابن حجر آن را در «المجمع» یاد کرده است . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1294).
عیسویانلغتنامه دهخداعیسویان . [ س َ ] (اِخ ) ج ِ عیسوی . نصاری و پیروان حضرت عیسی . (ناظم الاطباء). ترسایان . مسیحیان .
علی عیسویلغتنامه دهخداعلی عیسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ عیسوی . مکنی به ابوالحسن . او راست : فوائد ابی الحسن ، در حدیث که ابن حجر آن را در «المجمع» یاد کرده است . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1294).