غازج . [ زَ ] (اِ) تصحیف غارج . رجوع به غارج و رجوع ببرهان قاطع شود.
غالج . [ ل ِ ] (اِ) لغتی در غارج به معنی شراب صبوحی . (شعوری ). رجوع به غارج شود.
غارچ . [ رِ ] (اِ) رجوع به غارج شود.
باده، ساغر، صبوح، صراحی، غارج، مروق، می
غاره . [ رَ /رِ ] (اِ) غارج است که شراب صبوحی باشد. (برهان ).