غازایاقیفرهنگ فارسی عمیدگیاهی بیابانی، با برگهایی دراز و بریده شبیه پای کلاغ، گلهایی سفید، ارتفاعی درحدود ۳۰سانتیمتر، و تخمهایی ریز و تلخ مزه. بهعنوان سبزیخوردن مصرف میشود؛ پای کلاغ؛ کلاغپا؛ زغارچه؛ آطریلال.
غازایاقیلغتنامه دهخداغازایاقی . [ اَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) غازایاغی . نام نباتی است که به پای غاز تشبیه کرده اند و ایاغ ترکی است و به عربی آطریلال گویند و به پارسی پای زاغان خوانند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). اسم ترکی گیاه آطریلال است و در لرستان و کوهستان پای غازان نامند . (تحفه ٔ حکیم مؤمن
غوزکلغتنامه دهخداغوزک . [ زَ ] (اِ مصغر) غوز خرد. قوز کوچک . برآمدگی و خمیدگی کوچک . رجوع به غوز شود. || استخوان برآمده ٔ طرف علیای وحشی پای ، و توسعاً دست . استخوان برآمده ٔ ساق پا. کَعب . اشتالنگ . شتالنگ . کوزک . (فرهنگ سروری ) . قوزک پا.- غوزک پا ؛ استخوان برآم