غاسقلغتنامه دهخداغاسق . [ س ِ ] (ع اِ) ماه . || یا شب وقت غروب شفق . || یا تاریکی بعد ازغروب شفق . و منه قوله تعال : «و من شر غاسق اذا وقب »(قرآن 3/113)؛ یعنی از بدی شب چون درآید یا تاریک گردد. یا از بدی ثریا چون فرود افتد بدان جهت که وقت سقوطش طاعون و امراض
غَاسِقٍفرهنگ واژگان قرآنابتداي تاريکي شب (کلمه غسق به معناي اولين مرحله از ظلمت شب است ، وقتي گفته ميشود قد غسق الليل معنايش اين است که تاريکي شب فرا رسيد ، و غاسق شب ، آن ساعتي است که شفق و سرخي سمت مغرب ناپديد شود . )
غاشق بالشلغتنامه دهخداغاشق بالش . [ ش ُ ] (اِ مرکب ) نوعی از گون است که بر زمین خفته بود. (نزهة القلوب ).
غسکفرهنگ فارسی عمیدساس: ◻︎ مدتی شد که چنین شیر خود از بیم غسک / اندراین سمج ز خواب و خور و آرام جداست (مسعودسعد: ۸۵).
غاسقونیه کورفزیلغتنامه دهخداغاسقونیه کورفزی . [ نی ی َ ] (اِخ ) به ترکی «خلیج گاسکونی ». رجوع به گاسکونْی کورفزی و گاسکونی شود.
غَاسِقٍفرهنگ واژگان قرآنابتداي تاريکي شب (کلمه غسق به معناي اولين مرحله از ظلمت شب است ، وقتي گفته ميشود قد غسق الليل معنايش اين است که تاريکي شب فرا رسيد ، و غاسق شب ، آن ساعتي است که شفق و سرخي سمت مغرب ناپديد شود . )
غَسَقِفرهنگ واژگان قرآناولين مرحله از ظلمت و تاريکي شب (کلمه غسق به معناي اولين مرحله از ظلمت شب است ، وقتي گفته ميشود قد غسق الليل معنايش اين است که تاريکي شب فرا رسيد ، و غاسق شب ، آن ساعتي است که شفق و سرخي سمت مغرب ناپديد شود . )
غواسقلغتنامه دهخداغواسق . [ غ َ س ِ ] (ع اِ) (اصطلاح فلسفه ٔ اشراق ) جهات فقری و ظلمانی انوار ناقص بالنسبة بنور کامل است ، آنچه باعث تکثر و تحدید انوار میگردد و مقدار و کمیت و هیئت و شکل از آن حاصل میشود. به این بیان که از نورالانوار جز نور اقرب به آن صادر نشود، و آنچه صادر شده نور محض نیست وگ
وقبلغتنامه دهخداوقب . [ وَ ] (ع اِ) مغاکی در سنگ که آب گرد آید در وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مغاکی در کوه به اندازه ٔ یک قامت که آب در وی گرد آید. (ناظم الاطباء). || چاه مانندی در زمین سخت به اندازه ٔ یک قامت یا دو قامت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اق
شبلغتنامه دهخداشب . [ ش َ ] (اِ، ق ) مدت فاصله ٔ از غروب آفتاب تا طلوع صبح صادق . (از فرهنگ نظام ). لیل . (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ). قرار داشتن قسمتی ازکره ٔ زمین است در تاریکی سایه ٔ زمین وقتی که آفتاب زیر افق پنهان باشد. (از التفهیم ). مقابل روز. مدت زمانی که شعاع آفتاب بجانبی ا
غاسقونیه کورفزیلغتنامه دهخداغاسقونیه کورفزی . [ نی ی َ ] (اِخ ) به ترکی «خلیج گاسکونی ». رجوع به گاسکونْی کورفزی و گاسکونی شود.