غرارتفرهنگ فارسی معین(غَ رَ) [ ع . غرارة ] 1 - (مص ل .) غافل شدن . 2 - فریب خوردن . 3 - (اِمص .) غفلت . 4 - بی تجربگی .
غروراتلغتنامه دهخداغرورات . [ غ َ ] (ع اِ) ج ِ غَرور، به معنی چیزی که با آن غرغره کنند. رجوع به غَرور شود.
ناشیگریلغتنامه دهخداناشیگری . [ گ َ ] (حامص ) نااستادی . غرارت . بی تجربگی . ناآزموده کاری . عدم مهارت . ناآزمودگی . ناپختگی . رجوع به ناشی شود.
ناآزمودگیلغتنامه دهخداناآزمودگی . [ زِ / زْ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) مقابل آزمودگی . ناآزموده کاری . ناشیگری . ناپختگی . غِرَّة. غُمری . غرارت . بی تجربگی : الغَرارَة. غافل شدن و ناآزمودگی . (دهّار).
غرارةلغتنامه دهخداغرارة. [ غ َ رَ ] (ع مص ) به معنی غِرَّة. (منتهی الارب ). غفلت . (از اقرب الموارد). غافل شدن و غفلت ورزیدن . (برهان قاطع). غافل شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || نوجوان بودن . حداثت سن : کان ذلک علی غرارتی ؛ ای حداثة سنی . || غرارت . عشقبازی پس از آزمودگی . غَرّ. (از اقرب الموار