غربیةلغتنامه دهخداغربیة. [ غ َ بی ی َ ] (اِخ ) اقلیم و ایالتی در دلتای مصر است و میان دو جانب نیل . رشید و دمیاط قرار دارد، و از طرف شمال به دریای روم (مدیترانه ) از مشرق به دقهلیه و از جنوب به منوفیه و از مغرب به ایالت بحریه محدود است . مساحت آن 5639 کیلومتر
غربةلغتنامه دهخداغربة. [ غ َ ب َ ] (ع اِ) دوری : نوی غربة؛ دوری دور، غربةالنوی ؛ دوری آن . (منتهی الارب ). یقال : نوی غربة؛ ای بعیدة. دور شدن . || اسم مرة از غرب . (اقرب الموارد). غروب . || از اسماء عسل . (المزهر سیوطی ص 242). || (اِمص ) حدت . تیزی . || (ص )
دیرینلغتنامه دهخدادیرین . (اِخ ) قریه ای آباد در غربیه بمصر. مؤلف تاج العروس این ده را آباد دیده است . (از تاج العروس ).
زغربیةلغتنامه دهخدازغربیة. [ زَ رَ بی ی َ ] (ع ص ) بئر زغربیة، مانند بئر زغرب ؛ یعنی چاه بسیارآب . (از اقرب الموارد). رجوع به زغرب شود.
شغربیةلغتنامه دهخداشغربیة. [ ش َ رَ بی ی َ ] (ع اِمص ) نوعی از بند کشتی گیران ، و آن پای خود را بر پای حریف پیچیده بر زمین افکندن باشد او را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از نشوءاللغة ص 19). سرندی که در پای افکنند. (السامی فی الاسامی ). بند کردن کشتی گیرپای خ