غرغرکنانلغتنامه دهخداغرغرکنان . [ غ ُ غ ُ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) آنکه درحال غرغر کردن باشد. قرقرکنان . رجوع به غرغر شود.
لندلندکنانلغتنامه دهخدالندلندکنان . [ ل ُ ل ُ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال لُندلُند کردن . ژکان . غرغرکنان .