غزالهفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) آهوبرۀ ماده.۲. [مجاز] آفتاب: ◻︎ نماز شام که زرینغزاله در پس کوه / نهفته گشت و هوا کرد عزم مشکافشان (سلمان ساوجی: ۱۶۷).۳. برج حمل.
غزالةلغتنامه دهخداغزالة. [ غ َ ل َ ] (اِخ ) اسم قریه ای از قرای طوس که ابوحامد غزالی از آنجاست .(تاج العروس ). صاحب روضات الجنات (ص 719) گوید: غزاله به «زای » مخفف ، قریه ای است از اعمال طوس ، چنانکه شیخ بهایی آن را ذکر کرده است و گروهی نیز این قول رابه سمعانی
غزالةلغتنامه دهخداغزالة. [ غ َ ل َ ] (اِخ ) به قولی نام مادر امام چهارم علی بن حسین (ع ) بوده است . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 62).
غزالةلغتنامه دهخداغزالة. [ غ َ ل َ ] (اِخ ) زن شبیب بن یزید و در شجاعت از مشاهیر زنان بود. در موصل به دنیا آمد و به همراهی شوهرش بر عبدالملک بن مروان خروج کرد (76 هَ . ق .) و در جنگها دلیرانه شرکت میکرد. خالدبن عتاب رباحی در جنگی واقع در ابواب کوفه وی را کشت و
غزاله ٔ فلکلغتنامه دهخداغزاله ٔ فلک . [ غ َ ل َ / ل ِ ی ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب جهانتاب است .رجوع به غزالة شود. || برج حمل که برج اول است از دوازده برج فلک . (برهان قاطع) (آنندراج ).
غزاله ٔ فلکلغتنامه دهخداغزاله ٔ فلک . [ غ َ ل َ / ل ِ ی ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب جهانتاب است .رجوع به غزالة شود. || برج حمل که برج اول است از دوازده برج فلک . (برهان قاطع) (آنندراج ).