غزنویلغتنامه دهخداغزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 556 هَ .ق .) اشرف الدین حسن بن محمد حسینی غزنوی ، مکنی به ابومحمد و مشهور به اشرف ، از فصحای بزرگ اواسط قرن ششم هجری قمری است . درباره ٔ نام او هیچیک از مآخذ اختلافی ندارند و خود نیز در اشعار خویش حسن
غزنویلغتنامه دهخداغزنوی . [ غ َ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب است به غزنه . (آنندراج ). منسوب است به غزنه که از بلاد هند است . (انساب سمعانی ). منسوب به غزنین و غزنی . رجوع به غزنین شود.- سلاطین غزنوی ؛ رجوع به غزنویان شود.
غزنویلغتنامه دهخداغزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 1445م .) از دانشمندان هند است . در دولت آباد واقع در دکن متولد شد و در دهلی دانش فراگرفت و قاضی القضاة بود. از تألیفات وی «الارشاد» است در نحو که نسخه ٔ خطی از آن در لیدن است . (از اعلام المنجد).
غزنویلغتنامه دهخداغزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) او راست : کتاب «النتف فی الفتاوی » که علی جمالی در ادب الاوصیاء آن را ذکر کرده است . دانشمندان دیگر هم کتبی به این نام تصنیف کرده اند. (از کشف الظنون چ استانبول ج 2 ستون 1925).
حسن غزنویلغتنامه دهخداحسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد حسینی ، معروف به اشرف و ذوالشهادتین و مفخراللسانین . احوال وی راابوالحسن بیهقی در لباب الانساب (تألیف 555 هَ . ق .)و راوندی در راحةالصدور آورده اند. عوفی در لباب الالباب او را با حسن غزنوی
حسن غزنویلغتنامه دهخداحسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن ناصر علوی ، ملقب به جمال الدین است . او و برادرش محمدبن ناصر، ممدوح سنایی غزنوی بوده اند. حسن پیش از سال 500 هَ . ق . جوان مرگ شده است . و مسعودسعد در رثای وی گفته است :بر تو سیدحسن دلم سوزد<
خسروشاه غزنویلغتنامه دهخداخسروشاه غزنوی . [ خ ُ رَ / رُو هَِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ملقب به معزالدوله که از 547 تا 555 هَ . ق . حکومت کرد. رجوع به خسروشاه شود.
محمود غزنویلغتنامه دهخدامحمود غزنوی . [ م َ دِ غ َ ن َ ] (اِخ ) (سلطان ...) ابوالقاسم بن سبکتکین ملقب به سیف الدوله ، و نیز یه یمین الدوله و امین الملة و غازی . در سال 360 هَ . ق . متولد شد و وفاتش روز پنج شنبه 23 ربیع الاخر سال <sp
مختاری غزنویلغتنامه دهخدامختاری غزنوی . [ م ُ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابوالمفاخر حکیم سراج الدین عثمان بن عمر غزنوی . از شاعران بزرگ دربار غزنویان است که در اواخر قرن پنجم و نیمه ٔ اول قرن ششم هجری می زیسته است . وی اول عثمانی تخلص داشته که بعد مختاری را برگزیده است . مختاری ، مداح دربار ملک ارسلان سلجو
غزنویانلغتنامه دهخداغزنویان . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) سلاطین غزنوی . حکومت غزنویان به دو دوره تقسیم میشود:دوره ٔ اول حکومت غزنویان : در اواخر عهد سامانیان بر اثر تسلط غلامان ترک نژاد در دستگاه دولتی و بروز اختلاف در میان امرا و وزرا و صغر سن شاهان و ضعف و عدم تدبیر آنان و فشارهای پیاپی آل بویه بر
غزنویانلغتنامه دهخداغزنویان . [ غ َ ن َ وی یا ] (اِخ ) ج ِ غزنوی در حالت رفع، و آن منسوب به غزنه است . صاحب النقودالعربیة (ص 246) گوید: غزنویان غلط است و صحیح آن غزنیون میباشد که به طور غلط شهرت یافته وبر زبانها افتاده و کسی بدان توجه نکرده است . رجوع به غزنوی و
غزنویهلغتنامه دهخداغزنویه . [ غ َ ن َ وی ی َ ] (اِخ ) سلسله ای از پادشاهان ایران از نژاد سبکتکین که داماد البتکین بود، و از 377 - 592 هَ . ق . در خراسان و بیشتر ایران سلطنت کردند. (ناظم الاطباء). صاحب النقودالعربیة (ص <span cla
غزنویینلغتنامه دهخداغزنویین . [ غ َ ن َ وی یی ] (اِخ ) ج ِ غزنوی در حالت نصب و جر، و آن منسوب به غزنة است . به قول صاحب النقودالعربیة غزنویین غلط و صحیح آن غزنیین است . رجوع به غزنوی و غزنویه و غزنویون شود. || سلاطین و حکام غزنوی . رجوع به غزنویان شود.
حسن غزنویلغتنامه دهخداحسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد حسینی ، معروف به اشرف و ذوالشهادتین و مفخراللسانین . احوال وی راابوالحسن بیهقی در لباب الانساب (تألیف 555 هَ . ق .)و راوندی در راحةالصدور آورده اند. عوفی در لباب الالباب او را با حسن غزنوی
غزنویانلغتنامه دهخداغزنویان . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) سلاطین غزنوی . حکومت غزنویان به دو دوره تقسیم میشود:دوره ٔ اول حکومت غزنویان : در اواخر عهد سامانیان بر اثر تسلط غلامان ترک نژاد در دستگاه دولتی و بروز اختلاف در میان امرا و وزرا و صغر سن شاهان و ضعف و عدم تدبیر آنان و فشارهای پیاپی آل بویه بر
غزنویانلغتنامه دهخداغزنویان . [ غ َ ن َ وی یا ] (اِخ ) ج ِ غزنوی در حالت رفع، و آن منسوب به غزنه است . صاحب النقودالعربیة (ص 246) گوید: غزنویان غلط است و صحیح آن غزنیون میباشد که به طور غلط شهرت یافته وبر زبانها افتاده و کسی بدان توجه نکرده است . رجوع به غزنوی و
غزنویهلغتنامه دهخداغزنویه . [ غ َ ن َ وی ی َ ] (اِخ ) سلسله ای از پادشاهان ایران از نژاد سبکتکین که داماد البتکین بود، و از 377 - 592 هَ . ق . در خراسان و بیشتر ایران سلطنت کردند. (ناظم الاطباء). صاحب النقودالعربیة (ص <span cla
غزنویینلغتنامه دهخداغزنویین . [ غ َ ن َ وی یی ] (اِخ ) ج ِ غزنوی در حالت نصب و جر، و آن منسوب به غزنة است . به قول صاحب النقودالعربیة غزنویین غلط و صحیح آن غزنیین است . رجوع به غزنوی و غزنویه و غزنویون شود. || سلاطین و حکام غزنوی . رجوع به غزنویان شود.
حسن غزنویلغتنامه دهخداحسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد حسینی ، معروف به اشرف و ذوالشهادتین و مفخراللسانین . احوال وی راابوالحسن بیهقی در لباب الانساب (تألیف 555 هَ . ق .)و راوندی در راحةالصدور آورده اند. عوفی در لباب الالباب او را با حسن غزنوی
حسن غزنویلغتنامه دهخداحسن غزنوی . [ ح َ س َ ن ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابن ناصر علوی ، ملقب به جمال الدین است . او و برادرش محمدبن ناصر، ممدوح سنایی غزنوی بوده اند. حسن پیش از سال 500 هَ . ق . جوان مرگ شده است . و مسعودسعد در رثای وی گفته است :بر تو سیدحسن دلم سوزد<
خسروشاه غزنویلغتنامه دهخداخسروشاه غزنوی . [ خ ُ رَ / رُو هَِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ملقب به معزالدوله که از 547 تا 555 هَ . ق . حکومت کرد. رجوع به خسروشاه شود.
محمود غزنویلغتنامه دهخدامحمود غزنوی . [ م َ دِ غ َ ن َ ] (اِخ ) (سلطان ...) ابوالقاسم بن سبکتکین ملقب به سیف الدوله ، و نیز یه یمین الدوله و امین الملة و غازی . در سال 360 هَ . ق . متولد شد و وفاتش روز پنج شنبه 23 ربیع الاخر سال <sp
مختاری غزنویلغتنامه دهخدامختاری غزنوی . [ م ُ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابوالمفاخر حکیم سراج الدین عثمان بن عمر غزنوی . از شاعران بزرگ دربار غزنویان است که در اواخر قرن پنجم و نیمه ٔ اول قرن ششم هجری می زیسته است . وی اول عثمانی تخلص داشته که بعد مختاری را برگزیده است . مختاری ، مداح دربار ملک ارسلان سلجو