لغتنامه دهخدا
غسقان . [ غ َ س َ] (ع مص ) غسقان شب ؛ نیک تاریک شدن آن . (منتهی الارب ). سخت تاریک شدن شب . غَسق . غَسَق . (اقرب الموارد). || غسقان آب ؛ ریزش آب و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریختن آب . (اقرب الموارد). || غسقان سماء؛ باران ریزه باریدن . (منتهی الارب ). ریختن باران و