ستون غشادار پیوستهcontinuous membrane columnواژههای مصوب فرهنگستانغشاها یا اجزای غشاداری که ترتیب چیده شدن آنها بهنحوی است که مانند برج تقطیر عمل میکنند و هر سلول غشا در نقش یک مرحله است
باردارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبستن، حامله ۲. باثمر، ثمردار، مثمر، میوهدار ۳. آمیخته، غشدار، مغشوش، ممزوج، نبهره ۴. بارهدار
مغشوشفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشفته، پریشان، درهم، درهمبرهم، درهمریخته، شوریده، قاطیپاطی، مختل ۲. غشدار، غشی، ناخالص، ناسره ≠ منظم ۳. خالص، ناب