فرهنگ فارسی عمید
شوروغوغا؛ دادوفریاد؛ هیاهو؛ صداهای درهم؛ هنگامه و غوغا.⟨ غلغله افتادن: (مصدر لازم) [قدیمی] شور و غوغا افتادن؛ دادوفریاد، هیاهو، و آشوب برپا شدن.⟨ غلغله انداختن: (مصدر لازم) [قدیمی] فریاد و هیاهو و آشوب برپا کردن.⟨ غلغله فکندن: (مصدر لازم) [قدیمی] = ⟨ غلغ