ترجمه مقاله

غمزه

qamze

۱. اشاره با چشم و ابرو.
۲. برهم‌ زدن مژگان از روی نازوکرشمه: ◻︎ فغان از آن دو سیه‌زلف و غمزگان که ‌همی / بدین زره ببُری و بدان زِ رَه ببَری (عنصری: ۳۴۹).

دلال، دلربایی، عشوه، غنج، فتانی، فسون، قر، کرشمه، لوندی، ناز

ترجمه مقاله