غناییلغتنامه دهخداغنایی . [ غ ِ ] (اِخ ) عبدالوهاب بن محمد حسینی حسنی معموری هندی . او راست : شرح خاقانی مؤلف به سال 1018 هَ . ق . رجوع به الذریعه ج 9 ص 792 شود.
غناییلغتنامه دهخداغنایی . [ غ ِ ] (اِخ ) علی ... شاعر عثمانی در قرن دهم هجری و از استانبول بود. نخست سمت منشیگری پیاله پاشا وزیر ثانی را داشت و پس از آن صاحب مقام بزرگی شد و به ثروت بسیاری نایل گردید. این بیت از اوست :ای لاله خدگل ایله نیجه تشبیه ایده م سنی سن پادشاه عالم او درویش گلشن
غناییلغتنامه دهخداغنایی . [ غ ِ ] (اِخ ) محمد. شاعر عثمانی پسر اسکندربک که یکی از شاهزادگان اولاما بود که از ایران آمده بودند. او از صاحبان مقام بود. این بیت از اوست :دگلدر خط که اطراف لب جانانه گلمشدرجناب خضر در کیم چشمه ٔ حیوانه گلمشدر.(از قاموس الاعلام ترکی ).<
غناءلغتنامه دهخداغناء. [ غ ِ ] (ع اِ) سرود. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). آواز خوش که طرب انگیزد. سرود. (منتهی الارب ). نغمه و سرودخوانی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آواز خوش طرب انگیز، و قیاس در آن ضم غین یعنی غُناء است چه آن به صوت دلالت میکند، و غُناء بمعنی تغنی و آوازخوانی است و آن
غنالغتنامه دهخداغنا. [ غ َ ] (اِخ ) غانا. سابقاً به نام ساحل طلا معروف بود. از کشورهای مشترک المنافع و جمهوری است . در مغرب آفریکا در کنارخلیج گینه قرار دارد. مساحت آن 323925 گز مربع است و سکنه ٔ آن 4118500 تن هستند. پایتخت
غنائیلغتنامه دهخداغنائی . [غ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به غِناء. رجوع به غناء شود.- شعر غنائی یا موسیقی ؛ شعری است که حاکی از عواطف و احساسات روحی باشد. فخر، حماسه ، حکمت و تعلیم ، مدح ، هجا، رثاء، تشبیب ، وصف مناظر و نظایر آنها همگی در این قسم داخل هستند. (تاریخ ادبیات
غنالغتنامه دهخداغنا. [ غ ِ ] (ع اِمص ) توانگری . (بحر الجواهر). توانگری و بی نیازی و دولتمندی . (غیاث اللغات ). مأخوذ از غِنی ̍ عربی است که بمعنی کفایت کردن و توانگری و فراخی زندگی است . هستی . دارایی . مقابل فقر و نیستی . رجوع به غِنی ̍ شود : غنا فاضلتر که فقر، که غ
غناءلغتنامه دهخداغناء. [ غ َ ] (ع اِمص ) توانگری . خلاف فقر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بمعنی غِنی ̍ است . (از منتهی الارب ). رجوع به همین کلمه شود. || اغنی عنه غناء فلان ؛ یعنی نایب کافی او شد و بی نیاز کرد از آن . (منتهی الارب ). جانشین او شد و از وی کفایت کرد. (ترجمه ٔ ترکی قاموس
کمدی کهنold comedyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمدی در یونان باستان و در جشنوارۀ دیونیزوسی که مشخصۀ آن حرکات گستاخانه و هجو و قالب اصلی آن اشعار غنایی بود
کامپ بللغتنامه دهخداکامپ بل . [ ب ِ ] (اِخ ) توماس ... شاعر غنایی و انتقادی انگلیس است . در گلاسگو بدنیا آمد (1844-1777 م .).